جاودانه‌ها

حرفهای پایدار و ماندنی

جاودانه‌ها

حرفهای پایدار و ماندنی

جاودانه‌ها

کُلُّ شَیْ‌ءٍ هالِکٌ إِلاَّ وَجْهَهُ؛
همه از بین می‌روند، فقط وجهِ خدا جاودانه است.

اینستاگرام من
Instagram

۲۸ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است

دوست در آینه‌ی اشعار

يكشنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۴، ۰۱:۱۸ ق.ظ
از هر چه می‌رود، سخن دوست خوش‌تر است
پیــــغامِ آشــــنا، نفس روح‌پرور اســت. سعدی

آسایش دو گیتی تفســــیر این دو حرف اسـت
با دوســــتان مــــروت، با دشمنان مدارا. حافظ

ذوقـــی چــنان نــدارد بی‌دوســـت زندگانــــــی
دودم به ســـــر برآمــد زین آتش نهانی. سعدی

گـــر از دوســت چشــمت بــر احســان اوســــت
تو در بند خـــــویشی نه در بند دوســـت. سعدی

دوســت   باشـــد   کســی  کــــه  در  ســختی
باری    از    دوش   دوســـت    بر دارد. شهریار

گـر  مُخیّر  بکنندم  به  قــیامت  که  چه  خواهی
دوست مارا وهمه نعمت فردوس شمارا. سعدی

گر  برود  جان  مــا  در  طلب  وصـــــــل  دوســت
حیف نباشدکه دوست دوسترازجان‌ماست.سعدی

اوقات  خوش  آن بود  که  با  دوست  به  سر رفت
باقی  همه  بی ‌حاصلی  و  بی‌خبری  بود. حافظ

ناز  پرورده  تنعم  نبرد  راه  به  دوســـــت
عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد.حافظ

ای  خــواب!  گــردِ  دیده  ســعدی  دگر  مَگرد
یا دیده جای خواب بُوَد یا خیالِ دوست.سعدی

زنده   شود   هر   که   پیش   دوســت   بمیرد
مرده دل است آن که هیچ دوست نگیرد.سعدی

گر  برود   جان  ما   در   طلــبـــ    وصـــل   دوســت
  حیف نباشدکه‌دوست دوستر از جان ماست.سعدی

به  جهان  خرّم  از آنم  که  جهان  خــرّم  از اوست
 عـاشقم برهمه عالم که همه عالم ازاوست.سعدی

دوست آن دانم که گیرد  دست   دوست
در پریشان حـالی و درمـاندگی. سعدی

دمی‌ با دوست‌ در خلوت‌  به  از  صد سال  در عشرت
من آزادی نمی‌خواهم که بایوسـف به زندانم. سعدی

دنیا خوش است و مال عزیز است و تن شریف
لیکن رفیق بر همه چیزی مقدم است. سعدی

سرمایه‌ی باور نکردنی

پنجشنبه, ۲۴ دی ۱۳۹۴، ۰۸:۱۴ ب.ظ

انسان جز ضعف و ناتوانی چیزی ندارد، ابتداى او نطفه و پایانش مردارى بدبو است، روزى او در اختیار دیگرى است، از همان بچگی نه می‌تواند گرسنگی و تشنگی خود را رفع کند، نه می‌تواند جلوی ادرار و مدفوعش را بگیرد! 


بزرگ‌تر هم که می‌شود، زیاد فرق نمی‌کند مگر اندکی. پس به این ظاهر مادی‌اش اصلاً نمی‌توان دل بست که خیلی ناچیز است. نه به چهره‌ی زیبایش می‌تواند دل ببندد و نه ثروتش و نه مقامش؛ زیرا همه‌ی آنها چند روزی مهمان انسان است و بزودی از بین می‌روند.

پس سرمایه‌ی انسان چیست؟ سرمایه اصلی انسان چیزی است مشترک بین همه انسان‌ها که می‌تواند همین موجود ضعیف را تا آنجا ببرد که حتی فرشتگان مقرب الهی به آنجا راه ندارند. فقط کافی است که انسان زنگار قلب خود را کنار بزند و به‌جای پرداختن به شهوات، به این سرمایه‌ای که رایگان در اختیارش قرارگرفته و نامش فطرت است، بنگرد که فرمود:


فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَیها (روم،30)


پس روی خود را با گرایش تمام به حقّ، به سوی دین کن؛ با همان فطرت و سرشتی که خدا مردم را بر آن سرشته است. می‌بینی؟ دین‌داری اصلاً چیز سختی نیست. هر کس فطرت دارد، علی‌القاعده دین هم دارد. البته اگر با زنگارها خود را آلوده نکرده باشد. اگر روی این فطرت، پرده نکشد.

مسجدنما با اضافات

در شهر نی‌سواران نباید سوار نی شد

چهارشنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۴، ۰۵:۲۲ ب.ظ

ماه در آسمان شب خیلی زیباتر از ماه در آسمان روز است. چرا؟


چون سیاهی شب را پشت‌سر انداخته و نورانیت خود را حفظ کرده و خود را همرنگ شب نساخته است.

انسان هم همین طور است، وقتی سیاهی گناه و ظلم و معصیت و ستم را پشت سر بیاندازد و خود را حفظ کند و نگوید: در شهر نی‌سواران باید سوار نی شد. و یا گر خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو؛ و... آن‌وقت است که خیلی زیبا می‌شود.


سید الشهداء علیه السلام و اصحاب باوفای آن نازنین چرا در روز عاشورا اینقدر درخشیدند؟ چون مثل همیشه سیاهی و ظلمت و زشتی را پشت سر انداختند. این بود که زینب کبری سلام الله علیها فرمود:


ما رأیت الا جمیلا

جز زیبایی چیزی ندیدم.


و کسی می‌تواند این‌گونه حرف بزند که زشتی‌ها را پشت سر گذاشته باشد. 


سلوک باران، ص70 و عنوان از جاودانه‌ها

چند مَرده حلاجیم

سه شنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۴، ۰۶:۳۳ ب.ظ
داستانی هست که من آن را شنیده‌ام، زمانی جماعتی به  این می‌رسند که امام زمان باید بیاید، با این همه یار و یاور دیگر تاخیر جایز نیست، به همین دلیل جمع می‌شوند و از میان خودشان سه نفر انتخاب می‌کنند تا این سه نفر بروند عبادت کنند تا بتوانند امام زمان علیه السلام را ببینند و از حضرت علّت تأخیر در ظهورش را بپرسند.

دو نفر از سه نفر در جایی سه روز عبادت می‌کنند ولی به جایی نمی‌رسند و نوبت به سومی می‌رسد سومی بعد سه روز در حال خواب یا بیداری شخصی را می‌ببیند، آن شخص به او پیشنهاد می‌کند که با دختری ازدواج نماید و زندگی کند تا هر وقت امام زمان ظهور کرد او هم به یاران او بپیوندد. شب عروسی شخصی می‌آید و می‌گوید فلانی! پا شو که امام ظهور کرد و جواب می‌دهد که برو، من هم بعداً می‌آیم. این جمله را می‌گوید و به خود می‌آید که...

با این کار می‌‌خواست به آنها بفهماند که هنوز آمادگی ندارید. ما چطور؟ شاید زمانی که خسته‌ایم و یا حال و حوصله نداریم و یا سر سفره هستیم و یا در حال انجام کار مهمی هستیم، صدای تلویزیون را می‌بندیم تا مجبور نشویم با شنیدن نام حضرت، به پا خیزیم، هر چند این کار علامت بی‌اعتقادی به امام زمان علیه السلام نیست، امّا می‌شود میزان آمادگی خود را سنجید.

پس یکی از فلسفه‌های ایستادن ما موقع شنیدن نام حضرت، تمرین آمادگی برای قیام امام زمان علیه السلام می‌باشد، یعنی با این کار خود را تمرین می‌دهیم تا آماده باشیم و به محض اینکه دعوت امام زمان را شنیدیم به پا خیزیم.

یک شب که هزار شب نمی‌شود

دوشنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۴، ۰۳:۵۳ ب.ظ
دزدی نزد میوه فروشی آمد و از قیمت میوه پرسید که صدتای آن چند است؟


میوه فروش جواب داد. 


سپس دزد با سؤالات متعدد از قیمت تعداد مختلف، میوه فروش را گیج کرد و پرسید یک دانه چند است؟


میوه فروش پاسخ داد. وقتی صد عدد از آن فلان مقدار است، یک عدد که ارزشی ندارد. دزد گفت: پس همان یک عدد را به من بده و میوه را گرفت و رفت. بعد دوباره این قضیه تکرار شد و میوه‌ی دوّم را گرفت. درباره میوه‌ی سوّم میوه فروش به خود آمد و مانع به تاراج رفتن مالش شد.


خوشا! بر حال آن میوه فروش که در سومین میوه به خود آمد و وای به حال کسی که عمرش را با توجیه «یک شب که هزار شب نمی‌شود» و امثال این جملات، تقدیم شیطان بکند.

نقل شده از استاد فاطمی نیا


آخرین گزینه‌ی نمازگزار

يكشنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۴، ۱۰:۵۳ ق.ظ
شاید اتفاق افتاده برای شما هم، که نماز می‌خوانید و بچه‌تون یا بچه دیگری می‌آید و مهر را برمی‌دارد و الفرار.. در این موقع بسیاری از مردم بر پشت دست سجده می‌کنند و این درست نیست.

حکم آن، این است که اگر چیزی که سجده کردن بر آن صحیح است، در دسترس می‌باشد، بر آن سجده نماییم ولی اگر چیزی که سجده بر آن صحیح باشد، وجود ندارد و وقت هم تنگ است، در این صورت بر لباس خود که از کتان یا پنبه باشد، سجده می‎کنیم و اگر آن هم نباشد بر پشت دست سجده خواهیم کرد. و در حقیقت سجده بر پشت دست آخرین گزینه برای سجده کردن می‌باشد.

البته اگر وقت تنگ نباشد و چیزی برای سجده کردن که سجده بر آن صحیح باشد، پیدا نکنیم، در آن وقت باید نماز را بشکنی و دوباره بخوانیم.


رجوع شود به توضیح المسائل، ج۱ ،م۶۷۸، م۱۲۱۶، م۱۰۸۴

چند نکته در مورد تکبیرة الاحرام

شنبه, ۱۹ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۲۶ ب.ظ

- نماز را با تکبیرة الاحرام شروع می‌کنیم و دلیل نامگذاریش به این نام، این است که با گفتن الله اکبر بسیاری از کارها برای ما قدغن می‌شود؛ مانند خوردن و آشامیدن، حرف زدن و غیره.


- از واجبات نماز بوده و به نظر بسیاری از آقایانِ متخصصِ فقه، جزء ارکان بشمار می‌رود یعنی انسان اگر از روی عمد و یا فراموشی آن را ترک کند و یا اضافه کند نماز باطل می‌شود. البته بعضی گفته‌اند که اضافه کردن آن از روی سهو اشکال ندارد.


- موقع گفتن الله اکبر و سایر اذکار نماز اعم از ذکر واجب یا مستحب باید بدن آرام و بی‌حرکت باشد مگر ذکر «بحول الله و قوته اقوم و اقعد».


- باید الله اکبر به عربی صحیح بخوانیم و دو کلمه‌ی الله و اکبر فاصله نیاندازیم.


- اگر در گفتن الله اکبر شک کنیم که آیا درست گفته‌ایم و یا غلط، اصل بر صحیح بودن است. ولی اگر شکمان این باشد که آیا گفته‌ایم یا نه، در این صورت چنانچه مشغول خواندن چیزی شده‌ایم، نباید به شک خود اعتناء کنیم ولی اگر چیزی نخوانده‌ایم، باید تکبیر را بگوییم. 

تذکر: نکات فوق بر اساس نظرات امام خمینی و امام خامنه‌ای تنظیم شده است. دوستان می‌توانند نظرات مرجع خودشان را در نظرات درج کنند.