امشب لیلای من کو؟
يكشنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۴، ۱۰:۰۰ ب.ظ
توضیحات بیشتر اینجا.
- ۰ نظر
- ۰۴ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۰۰
سنگ بر دریا زدن، بازوی خود رنجاندن است
از غم عالم دلِ خوشمشرب ما فارغ است.
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید.
پ.ن: دست از طلب نمیکشم تا ایتکه مرادم حاصل شود. در این راه یا به معشوق خواهم رسید و یا اینکه در راه عشق به محبوب جان خواهم داد.
سرِّ خدا که عارف سالک به کس نگفت
در حیرتم که باده فروش از کجا شنید.
جمعه ها رفت، ولی جمعهی موعود نشد
جمعهها میرود ای جمعهی دلخواه بیا
من از عالم «تو» را تنها گزینم
روا داری که من غمگین نشینم؟